دوستی احمقان، چون سرابْ ناپدید می شود و چون مِه می پراکَنَد . [امام علی علیه السلام]
سایت خدماتی و هنری نایت اسکینابزار های وبلاگ نویسینمایشگر تاریخ به صورت فارسی
کل بازدیدها:----116474---
بازدید امروز: ----6-----
بازدید دیروز: ----23-----
هزاره

 
نویسنده: علی
دوشنبه 87/10/16 ساعت 7:34 عصر
عزاداران همانند مومنان درجاتی دارند که هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و میزان قرب او را به سیدالشهدا (ع) نشان می دهد.
عزاداران همانند مومنان دارای درجات و مراتب مختلفی هستند که هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و در نزد خداوند و نیز میزان قرب او را به سیدالشهدا (ع) نشان می دهد، البته تمامی درجات عزاداری دارای اجر و ثواب الهی است و هر مرتبه خیر و ثوابی را نصیب عزادار می کند.
? اندوه قلبی، نخستین مرتبه عزاداری
در این مرتبه عزادار در قلب خود از مصیبت وارده به سیدالشهدا (ع) غمگین و ناراضی است؛ بدون اینکه غم و نارضایتی خود را معمولا بروز دهد. این مرتبه کمترین درجه عزاداری است و پایین تر از آن، مرتبه دشمنان حضرت است یعنی مرتبه ای که شخص به مصایب حسینی آگاه شود و ناراحت گردد و به آن راضی باشد. درباره این گروه در زیارت وارث چنین می خوانیم: لعن الله قتلتک و لعن الله سمعت بذالک فرضیت به، خداوند لعنت کند امتی را که تو را کشتند و به تو ظلم کردند و خدا لعنت کند امتی را که خبر چنین جنایتی را شنیدند و به آن راضی شدند.
کسانی که در مرتبه اول عزاداری هستند از هر دین و آیینی که باشند به خاطر اندوه قلبی شان برای مصیبت امام حسین (ع) در نزد خداوند از ثواب و پاداشی به تناسب عقیده شان برخوردار هستند.
عظمت مقام اهل بیت (ع) به قدری است که کوچکترین کاری که برای آنها صورت گیرد، با پاداش های بزرگی از ناحیه آنها جبران خواهد شد. حال اگر یک کافر هم خدمتی به آنها کند یا ادبی را نسبت به آنها رعایت نماید چون شخص کافر در آخرت اهل نجات نیست، پاداش او را در دنیا به او می دهند و اگر شخص کوچک ترین سنخیت و آمادگی را داشته باشد، چه بسا پاداش اهل بیت (ع) موجب هدایت او نیز شود. هرچند بعضی از کارهای خیر و یا خدماتی که از سوی کفار نسبت به دین و اهل بیت (ع) صورت می گیرد، در صورتی که لیاقت هدایت را نداشته باشند، به صورت کاهش عذاب آخرتی نیز جبران می شود.
? پوشیدن لباس عزا و گریه کردن، دومین مرتبه عزاداری
در این مرتبه عزادار غم و نارضایتی خود را به شکل های گوناگون از قبیل گرفتگی چهره، گرفتن حالت بغض و گریه، گریه کردن، پوشیدن لباس عزا، به سینه و سر زدن و غیره بروز می دهد و در این حالت تنها و گاهی به همراه دیگران عزاداری می کند.
در این مرتبه عزادار در درون خود با حس غریبی روبروست که بین او و امام حسین (ع) پیوند و رابطه ویژه ای برقرار می کند. عزادار در این مرتبه نوعی انس و الفت و نیز نوعی کشش و نیاز به آن حضرت پیدا می کند و همین یافت درونی و نیز نسبت و انس غریب او را وادار می کند که برای آن حضرت گریه کند و نیز در عزاداری ایشان شرکت کند.
گرایش عزاداران کلیمی، مسیحی و پیروان سایر مذاهب که برای امام حسین (ع) گریه می کنند و نیز احساسی که به آن حضرت دارند، نشان دهنده این حقیقت است که حضرت برای آنها یک غریب آشنا است.
حقیقت این است که همه معصومین (ع) به ویژه وجود مقدس سیدالشهدا (ع) در وجود همه انسان ها حضور و پرتویی دارند که در این باره در مرتبه چهارم توضیح داده می شود.
معمولا نفوذ این غریب آشنا به درون قلب عزادار و ایجاد محبت و شدت گرفتن آن، رفته رفته او را به سوی مرتبه سوم عزاداری می کشاند.
? ابراز تنفر و انزجار از عاملین مصیبت، سومین مرتبه عزاداری
در این مرتبه که شیعیان حضرت بیشترین اعضای آن را تشکیل می دهند، عزادار تنفر و اعتراض خود را نسبت به عاملین مصیبت و جنایت کاران در حق سیدالشهدا (ع) و یارانش و به طور کلی همه اهل بیت (ع) اظهار می کند و بر آنها لعن و نفرین نثار می کند، آنچه موجب شده که عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی کند، شناخت و معرفتی است که عزادار به وجود مقدس سیدالشهدا (ع) پیدا کرده و اعتقاد بالاتری است که نسبت به آن حضرت و آیین او یافته است.
شناخت بیشتر سیدالشهدا (ع) و اعتقاد بالاتر و بیشتر به مقام آن حضرت و فهم محدود و نسبی درباره قیام ایشان در برابر یزید و یزیدیان، موجب گشته که عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی پیدا کند.
همچنین علاوه بر عوامل ذکر شده، شدت یافتن انس و محبت به آن حضرت، عواطف و احساسات عزادار را رقیق تر و بیشتر نموده است و تا جایی که عزادار در درون خود از یک سو به عنایت حضرت و از سوی دیگر به گریه و آه دلسوز برای ایشان و نیز اعلان برائت و بیزاری از قاتلان او احساس نیاز بیشتری می کند. در این مرتبه عزاداری به نیت کسب ثواب، برآورده شدن حاجت ها و عرض ادب صورت می گیرد.
از بررسی سه مرتبه نخست عزاداری به خوبی فهمیده می شود که عنصر اصلی در این سه مرتبه، عنصر عواطف و احساسات است. بررسی دقیق آثار هنری، نوحه ها و اشعار عاشورایی به خوبی نشان می دهد که عزاداری در این سه مرحله غالبا در سطح عواطف و احساسات است و عزادار به مراحل و مراتب بالاتر راه پیدا نکرده است.
? مراجعه به منابع برای رسیدن به معرفت جدید و عمیق، چهارمین مرتبه عزاداری
اساسا آنچه عزادار را از مرتبه سوم که مرتبه مشترک میان مسلمانان و غیرمسلمانان است، بالاتر می برد و در گروه عزاداران و شیعیان حقیقی معصومین (ع) وارد می سازد، صفای باطن و بالا رفتن میزان محبت و معرفت او نسبت به حقایق جهان است.
عزادار در مرتبه سوم با تجلیات گوناگونی از عظمت امام حسین (ع) و خاندان و اصحابش آشنا می شود. در این حال احساس می کند که ماندن در مرتبه سوم او را اشباع و راضی نمی کند و به همین خاطر در این مرتبه عطش و ظرفیت بیشتری برای درک عظمت محمد و آل محمد (ص) و به ویژه سیدالشهدا (ع) در خود احساس می کند که دیگر توجیه ها و توضیح های مداحان و بعضی گویندگان و نویسندگان که خود نیز در مرحله دوم قرار دارند، روح تشنه او را سیراب و قانع نمی کند، چرا که آنها به اندازه فهم خود، از امام حسین (ع) و سایر معصومین (ع) می گویند و می خوانند، ولی عزادار به خوبی و به درستی احساس می کند که حقیقت بالاتر از چیزی است که آنها می گویند.
در این حال تلاش او برای رسیدن به معرفت جدید و عمق بیشتر آغاز می شود و برای برطرف کردن عطش خود به معرفت جدید و رفع مجهولاتش حرکت می کند. او در افکار خود با کمک دیگران به این نتیجه می رسد که هر کس هر چه درباره محمد و آل محمد (ص) و به ویژه سیدالشهدا (ع) و حماسه حسینی گفته و می گوید بر اساس درک و فهم خود از آنها بوده است و درک و فهم خوانندگان، گویندگان و نویسندگان، محدود است، چگونه می توانند درباره وجود با عظمت این انوار طیبه (ع) آن طور که شایسته است، بگویند و بنویسند.
هیچ کس به جز خداوند عظیم و اعلی نمی توانند وجود معصومین (ع) و آن طور که شایسته است، معرفی و توصیف نماید. بنابراین عزادار پس از مدتی که از سکوتش در مرتبه سوم می گذرد و مجهولات و پرسش هایش به اوج می رسد و او را تحت فشار قرار می دهد به سراغ خداوند تبارک و تعالی که خالق محمد و آل محمد است و نیز به سراغ خود حضرات معصومین (ع) می رود و از آنها استمداد می کند تا او را به معرفت جدید برسانند و عطش او را برطرف نمایند.
او پس از جستجوی صادقانه و با پرهیز از تنبلی و کسالت و تلاش پیگیر و نیز مشورت با اهل علم و دانش به ویژه روحانیت و علمای دین که آشناترین مردم به خدا و دین خدا و معصومین (ع) هستند و خود مراتب چهارم و پنجم را طی کرده اند به منابع معرفتی و اطلاعاتی مهمی دست می یابد.
? اقدام علیه دشمنان دین و اهل بیت (ع)، پنجمین مرتبه عزاداری
عزادار در این مرتبه که مرتبه کامل شده همان مرتبه چهارم است، از صفای باطن بالاتر و معرفتی عمیق تر برخوردار است.
در این مرتبه عزادار حقیقی که در سایه معرفت بالاتری که تحصیل کرده است به مودت نسبت به اهل بیت (ع) و نیز به حس انتقام نسبت به دشمنان آنها دست یافته است، بیشتر به عمل روی می آورد عملی که زاییده مودت و مبتنی بر عقیده و بینش عمیق و الهی است.
عزادار حقیقی است که اگر برای مصیبت عظیمی که بر امام حسین (ع) وارد شده است گریه و ناله سر می دهد در برابر مصیبت اعظم بیشتر عزادار است.
رسول اکرم (ص) فرمودند: "ان لقتل الحسین (ع) حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا"، به درستی که برای قتل حسین (ع) حرارتی در دل های مومنان است که هرگز سرد نمی شود.
عزادار حقیقی اگر از کشته شدن حضرت و اصحابش (ع) که مصیبت عظیم است، آتش و حرارتی سردنشدنی در دل دارد، از کنار گذاشته شدن حضرت از مقامی که خداوند برای او ترتیب داده بود به مراتب بیشتر می سوزد، زیرا در وجود او نفقه و روح حسینی قرار دارد.
او فرزند حقیقی سیدالشهداء (ع) است که خداوند او را ولی دم آن حضرت قرار داده است، در دل او آتش کینه و انتقامی هست که هرگز خاموش نمی شود و همین آتش کینه مقدس از دشمنان خدا و انسانیت است که او را به مرتبه پنجم عزاداری یعنی مرتبه عملیاتی شدن و جهاد و مبارزه با دشمنان حسین وارد می سازد.
دعای او در این مرحله همان طور که در زیارت عاشورا و سایر زیارات به او تعلیم شده است، این است که "از خدایی که تو را گرامی داشت و مرا هم به وسیله تو گرامی داشت، می خواهم که خون خواهی تو را همراه امام منصور از اهل بیت محمد (ص) روزی من گرداند.
مرتبه پنجم مرتبه عملیات شدن و اقدام علیه دشمنان دین و اهل بیت (ع) و عاملین مصیبت اعظم است به عبادت دیگر این مرتبه لازم فهم درست از مصیبت اعظم است مصیبت اعظم هیچ عکس العملی جز جهاد و مبارزه نمی مطلبد.

منبع: برگرفته از کتاب عزادار حقیقی، نوشته محمد شجاعی / سایت آفتاب/


  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: علی
    شنبه 87/10/14 ساعت 1:56 عصر

    یا((الله))(ج)...یا ائمة الهدی(س)...
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و النصر فان حزب الله هم الغالبون فان حزب الله هم المفلحون...
    السلام علیکم و رحمة الله و برکاته...


    واقعه و حوادث غزه و حملات وحشیانه اخیر صهیونیست ها به نوار غزه و خان یونس و دیگر مناطق فلسطینی و هولوکاست 2009 فرصت مناسبی است که به رویه عده ای مسلمان نما و چه در داخل و چه در خارج از کشور بپردازیم...


    به اندازه کافی و وافی تحلیل هایی در زمینه استراتژی منفعلانه اکثر دولت های عربی خائن توسط کارشناسان صورت گرفته است اما آنچه که در این میان بدان کمتر اشاره شده یا بهتر بگوئیم آنچنان مورد توجه قرار نگرفته شده این است که آنان که در داخل کشور ما سالها دم از حقوق بشر و دموکراسی و مدنیت و گفتگوی تمدن ها و آزادی میزدند حالا لال شده اند و دیگر صدایی از آنان شنیده نمیشود...هرچند گروهک ضاله و منحله ضاله به عنوان افراطیون دوم خردادی طی یک بیانیه جنبش های فلسطینی که برای نجات ملت فلسطین تلاش میکنند و بیشترین هزینه نیز در این راه متحمل میشوند تروریستی خوانده است و روزنامه کارگزارن که ارگان خبرپراکنی(بخوانید لجن پراکنی)حزب لیبرال منش کارگزارن سازندگی است به چاپ این بیانیه اقدام کرد و نشان داد که گروه های دوم خردادی و متحدان آنان تیغه های یک قیچی هستند درست است که گاهی از هم جدا میشوند ولی دقیقاً برای بریدن هرچیزی با هم توافق دارند...!!! البته الحمد لله طبق قانون مطبوعات با این روزنامه که سابقه جسارت فراوانی نیز داشته است برخورد و توقیف شد(حامیان کارگزارن سازندگی را که بخوبی میشناسید...؟؟؟جه جوابی در مورد این حرکت غلامان خویش دارند...؟؟؟!!!)...فلذا موضوعی که در این جریانات قابل تامل است دیگر جبهه گیری های سران این دوم خردادی است...خاتمی(که با موشه کاتسف یا هما موشه دایان در مراسم تدفین پاپ ژان پل دوم در واتیکان دست داد و شوخی کرد)برخورد رژیم صهیونیستی را در لفافه محکوم کرد و گفت بسیار متاسف است...البته تاسف ایشان بیشتر بخاطر این است که زحمت بسیاری کشیدند که گفتگوی تمدن ها جنگ تمدن ها نشود...!!!اما موضع ذلیلانه ایشان در زمان ریاست جمهوری در برار دول استکباری باعث خوشحالی اپیک و سران این دولت های خونخوار گشت هنوز در یادها باقیست(باقی توطئه های دوم خردادی ها برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی که بماند 8 سال چه کردند و بعد آن چه ها بماند...!!!)...!!!البته هنوز مشخص نیست شیرین عبادی که روزی داد میزد حقوق زنان در ایران به علت اینکه نمیتوانند لخت بیرون بروند مورد تعرض است چگونه به خاک و خون کشیدن کودکان فلسطینی را نمیبند...؟؟؟!!!احتمالاً ایشان بجای اینکه در ریسور خود شبکه های آنچنانی رو ببندد شبکه های خبری انعکاس دهنده مسایل غزه را بسته است...!!!الباقی منافقان داخلی نیز گه گاهی از سر ناچاری میگویند بسیار اسف بار است...بسیار ناراحت کننده است...معین در یک مصاحبه گفته است:دیدن جنازه ها مشمئز کننده است...!!!خاتمی برادر هم که در روز مناظره با حجة الاسلام روانبخش دلش برای امریکا بسیار تنگولیده بود و بسیار دوست میداشت تا آزادی باشد...!!!و بگوید نگوئید رژیم نامشروع صهیونیستی بگوئید کشور جمهوری لیبرال اسرائیل اندک توجهات خویش را به این موضوع از دست نداد و گفت ما نیازی به جنگ و محکوم کردن دیگران نداریم نباید که با هرکسی جنگید...!!!سوال اینجاست آیا نظام مقدس جمهوری اسلامی(با توجه به قانون اساسی اسلامی)به جز مبارزه با جبارین و ظالمان چه برنامه ای داشته که ایشان اینقدر ناراحت است...!!!؟؟؟!!!بقیه هم که دنبال لانه موش هستند که خدای ناکرده نظری ندهند که اربابشان ایالات متحده و دختر دیک چنی لحظه ای غمدیده شوند...!!!


    حال اینطرف از قضیه عده ای از جوانان معتقد و انقلابی ولایتمدار در اقداماتی جهادی و با توجه به پیام ولی امر مسلمین جهان نائب بر حق امام عصر(عج) امام خامنه ای(دامت برکاته) تحصنات و راهپیمایی های فراوانی بر علیه ظلم و جور فرعونیان زمانه شروع کرده اند که البته باید بیش ازین هوشیار باشند و توکل و توسل و ولایت پذیری را سرلوحه کار خویش بدانند که همینطور نیز هست...ملت های دیگر نیز با توجه به عمق فجایعای رخ داده در طول این مدت خشم خود را نسبت به سکوت جوامع بین المللی سازمان ملل متحد شورای امنیت این سازمان و دولت های خویش خصوصاً دولت های جیره خوار عرب اظهار نمودند...ملت شریف و مسلمان ایران اسلامی نیز با همان روحیه انقلابی خویش جنایات رژیم نامشروع و غاصب صهیونیستی را محکوم کردند و میکنند...اجرشان در این محرم با سید الشهدا(س) و یاران باوفایش...غزه امروز کربلاست و همه باید تکلیف خویش را مشخص کنند یا در صف یاران حسین(س) یا در صف جیرخواران یزید...؟؟؟


    جهت ریشه کن شدن این جرثومه و غده چرکین و بدخیم سرطانی 5 مرتبه ذکر شریف آیه امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء...


    فی امان الله(ج)...التماس دعای فرج مولا(عج) و سلامتی نائب بر حق ایشان...


    یا حق با حق تا حق...



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: علی
    شنبه 87/9/30 ساعت 8:7 عصر

    آدمـى هـر قـدر هـم کـه پـاک باشد ، هنگامى که با ناپاکان ، رفاقت و نشست و برخاست مى نماید ، بـیمارى اخلاقی شخص فاسد ، بسان مرضى مسرى در او سرایت مى کند .

    کـسى که به فضیلت خود مغرور است و از معاشرت مردم سفله پرهیز نمى کند ، مانند کسى است که خانه خود را در گذرگاه سیل استوار مى کند ، به این خیال که قدرت سیل در اساس خانه اش رخنه نخواهد کرد.

    گاه بدون این که خودش هم متوجه شود ، بر اثر رفاقت با نااهلان ، به گونه اى متاثر مى شود که ناخود آگاه از همه جهت به آن ها شبیه مى گردد . افکار، اعمال ، برخورد و سایر کارهایش ، نمونه و نشانگر شخص فاسد مى شود .بـه هـمـان میزان که دوست پاک ، در روحیه ی آدمى ناخودآگاه اثر خوب مى گذارد و نقش بسیار مهمى در پیشرفت انسان دارد ، دوست ناباب نیز در سقوط و انحطاط بشر نقش دارد .

     گاهى جوانان ، تصور مى کنند انسان اگر خودش پاک باشد ،هیچ کس نمى تواند در او اثر بگذارد ، از این رو مهم نیست انسان کجا مى رود و با چه کسى دوست مى شود .اما این تصور، تصورى غلط و تفکرى شیطانى براى انحراف انسان است .

     قرآن کریم درسوره مـدثـر ، رفـاقـت و هـمـنـشـیـنى با انسان هاى فاسد را از علل جهنمى شدن اهل دوزخ مى داند .

    بـا نـظر به اهمیت مساله و براى این که جوانان ، شناخت بیشترى از دوستان ناباب پیدا کنند و در ایـن راه ، مـوفـق بـاشـند ، نشانه هاى دوستان فاسد را ذکر مى کنیم :

     بـى تقیدى به دستورات الهى :

    کسانى که به دستورهاى الهى پاى بند نیستند و حکم الهى را زیر پا مـى گذارند و از روى تعمد و آگاهى از ارزش هاى اسلامى فاصله گرفته اند و در مسیر طغیان و گـنـاه افتاده اند ، شایسته دوستى نیستند ، باید از آنها فاصله گرفت ، همان گونه که آنها از خدا و تقوا فاصله گرفته اند.

     

     تملق و چاپلوسى :

    علامت دیگر دوستان ناباب چابلوسى است .عده اى براى این که در دوستان خود نـفوذ کنند و بر قلب و روح آنان حاکمیت نمایند به چاپلوسى مى پردازند و دوستان خود را از آنچه هستند بزرگ تر توصیف مى کنند تا نشان دهند شدیدا به آنها محبت دارند و در نتیجه هرکارى که پیشنهاد کردند با موافقت آنها مواجه شوند .

    کسانى که بیش از اندازه به ستایش انسان مى پردازند، دشـمنان واقعى و دوستان ظاهرى هستند.

    کسى که بى جهت به ستایش افراد مى پردازد ، در مواقع لزوم هم بى جهت به سرزنش آنها خواهد پرداخت .

    ارتباط با ناپاکان :

    از نشانه هاى دوستان ناباب ، این است که با افراد ناپاک ارتباط دارند .باید کسى را به دوستى انتخاب کرد که با افراد ناباب رفاقت و رفت و آمد نداشته باشد .کسى که با افراد فاسد و لا ابـالـى دوست باشد خودش هم ناپاک است ، گرچه به ظاهر خود را از آنها جدا بداند ، زیرا امکان ندارد افراد پاک، با افراد ناپاک دوست باشند .حتما وجه مشترکى در آنها هست که با هم رفت و آمد دارند .

    شناخت دوستانِ دوستان لازم است تا انسان ، فریب افراد دوست نما را نخورد.

    وسـوسـه گـر:

     عـلامـت دیگر دوستان نااهل ، این است که انسان را با حالت به ظاهر دلسوزانه و با جملات زیبا و وسوسه انگیز به کار شر دعوت مى کنند .کار شر چیزى است که خلاف رضاى حق و خلاف فطرت و عقل سلیم باشد .

    کسانى که انسان را به کار شر دعوت مى کنند ، یـا از روى جهالت و نادانى است یا از روى تعمد و نقشه .در هر صورت ، عمل کردن به دعوت آنان ، اثـرهـاى سوء خود را به جا مى گذارد .

    جمله هایى که گاه به گاه چنین دوستانى بیان مى کنند ، چنین است : بابا جوانى است باید خوش بـاشى ، زندگى دوروزه  مى گذرد ، حالا این کار را مى کنیم ، بعدا خوب مى شویم ،  و امثال این جمله ها .

    بدون شک ، بیان این کلمات وسوسه انگیز به هر عنوانى و از طرف هر کسى که باشد ، همچون جرقه اى که در فضاى آکـنـده از گاز، روشن مى گردد و همه چیز را مى سوزاند ، آتش غرایز جوان را شعله ور مى کند و ارزش هـاى اخلاقى و فضایل انسانى را در وجود او به آتش مى کشاند و به خاکستر شهوت پرستى تبدیل مى نماید



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: علی
    شنبه 87/9/30 ساعت 8:6 عصر

    آهنگری بود که با  وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید.  روزی یکی  از

    دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت  از او پرسید: « تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری

    نصیبت می کند دوست داشته باشی؟ »

    آهنگر سر  به زیر آورد  و گفت: « وقتی که می خواهم وسیله ای آهنی بسازم  یک تکه آهن را در کوره

    قرار می دهم. سپس آن را روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواهم درآید. اگر به صورت

    دلخواهم درآمد می دانم که  وسیله  مفیدی  خواهد بود اگر نه آن را کنار می گذارم.

    همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خداوند دعا  کنم که « خدایا! مرا در کوره های

    رنج قرار ده اما کنار نگذار!



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: علی
    چهارشنبه 87/5/9 ساعت 2:6 عصر

     

    1. هرکس که زنا کند باکسانش زنا می کنند

     2.توبه دل ها را پاک کرده وگناهان رامیشوید

                                   امیر مومنان امام علی(ع)

    3.نماز رحمت خدا را نازل می کند

                                            امیر مومنان امام علی(ع)

     4.تمام مردم کره زمین مشمول رحمت الهی

     هستند مادامی که به این سه اصل عمل کنند: 

    بشردوست باشد, در امانت خیانت نکند

     وعملا پیرو حق وعدالت باشند

                                       امیر مومنان امام علی(ع)

     

    5.بهترین کار ها آن است که برای مردم سودمند تر

      باشد

                                                  امیر مومنان امام علی(ع

     6.بزرگترین فقر بی خردی است.

                                        امیر مومنان امام علی(ع)

     7.جمال وزیبای مرد در بردباری اوست.

                                           امیر مومنان امام علی(ع)

     8. نیکی به پدر و مادر بزرگترین فضیلت است.

                                         امیر مومنان امام علی(ع) 



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    <   <<   31   32   33   34      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • گاه می رویـم تا برسیـم‎ ...
    [عناوین آرشیوشده]